یکی از دهستان های بخش زرند شهرستان کرمان. این دهستان کوهستانی است و هوای آن سردسیر، آب آن از چشمه و قنات تأمین میشود. دهستان دشت خاک از 25 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 920 تن است. مرکز دهستان قریۀ دشت خاک است. محصولات عمده آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ده مرکز دهستان دشت خاک بخش زرند شهرستان کرمان. سکنۀ آن 400 تن. آب آن از چشمه و قنات. محصول آنجا غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
یکی از دهستان های بخش زرند شهرستان کرمان. این دهستان کوهستانی است و هوای آن سردسیر، آب آن از چشمه و قنات تأمین میشود. دهستان دشت خاک از 25 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 920 تن است. مرکز دهستان قریۀ دشت خاک است. محصولات عمده آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ده مرکز دهستان دشت خاک بخش زرند شهرستان کرمان. سکنۀ آن 400 تن. آب آن از چشمه و قنات. محصول آنجا غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
بدنام. مشهوربه بدی و زشتی. بدآوازه. معروف به بدی: چنین داد پاسخ که شیری بدام نیازرد جز مردم زشت نام. فردوسی. به استاد گفت آنچه داری پیام از آن بی منش کودک زشت نام. فردوسی. زنان در آفرینش ناتمامند ازیرا خویش کام و زشت نامند. (ویس و رامین). رعایا و غربا از این شهر بگریزند و زشت نام شویم در همه جهان. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 428). فرمود تا همه بنی هاشم به وی نامه نوشتند که خود را زشت نام همی کنی بدین کردارها. (مجمل التواریخ و القصص). بپرسیدش که عیب من کدام است کز آن عیب این نکوئی زشت نام است. نظامی. با مردم زشت نام همراه مباش کز صحبت دیگران سیاهی خیزد. سعدی. دو کس چه کنند از پی خاص و عام یکی خوب سیرت یکی زشت نام. سعدی. رجوع به مادۀ بعد شود
بدنام. مشهوربه بدی و زشتی. بدآوازه. معروف به بدی: چنین داد پاسخ که شیری بدام نیازرد جز مردم زشت نام. فردوسی. به استاد گفت آنچه داری پیام از آن بی منش کودک زشت نام. فردوسی. زنان در آفرینش ناتمامند ازیرا خویش کام و زشت نامند. (ویس و رامین). رعایا و غربا از این شهر بگریزند و زشت نام شویم در همه جهان. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 428). فرمود تا همه بنی هاشم به وی نامه نوشتند که خود را زشت نام همی کنی بدین کردارها. (مجمل التواریخ و القصص). بپرسیدش که عیب من کدام است کز آن عیب این نکوئی زشت نام است. نظامی. با مردم زشت نام همراه مباش کز صحبت دیگران سیاهی خیزد. سعدی. دو کس چه کنند از پی خاص و عام یکی خوب سیرت یکی زشت نام. سعدی. رجوع به مادۀ بعد شود
خون جام. کنایه از شراب انگوری است. (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء) : شودکار ما پخته زان خون خام. نظامی (از آنندراج). ، خون صاف و خالص و بعضی گفته اند خونی که هنوز بکمال نضج نرسیده باشد و رنگش بسیار روشن و صاف بود بخلاف آنکه چون به پختگی میرسد رنگش به تیرگی میزند و اگر سوخته شود سیاه فاسد شده باشد. (از آنندراج) : ارسطو بساغر فلاطون بجام می خام ریزندۀ خون خام. نظامی (از آنندراج)
خون جام. کنایه از شراب انگوری است. (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء) : شودکار ما پخته زان خون خام. نظامی (از آنندراج). ، خون صاف و خالص و بعضی گفته اند خونی که هنوز بکمال نضج نرسیده باشد و رنگش بسیار روشن و صاف بود بخلاف آنکه چون به پختگی میرسد رنگش به تیرگی میزند و اگر سوخته شود سیاه فاسد شده باشد. (از آنندراج) : ارسطو بساغر فلاطون بجام می خام ریزندۀ خون خام. نظامی (از آنندراج)
بادزن کلان که به حلقه های سقف وغیره آویزند و این در ولایت هندوستان مرسوم است و هردو را به عربی مروحه خوانند و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته. (آنندراج). بادزن. مروحۀ کلان. (از ناظم الاطباء). بادکش. (یادداشت بخط مؤلف) : کجا بر در خانه ای ایستاد که چشمش نزد طعنه بر خشت باد. قدسی (از آنندراج)
بادزن کلان که به حلقه های سقف وغیره آویزند و این در ولایت هندوستان مرسوم است و هردو را به عربی مروحه خوانند و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته. (آنندراج). بادزن. مروحۀ کلان. (از ناظم الاطباء). بادکش. (یادداشت بخط مؤلف) : کجا بر در خانه ای ایستاد که چشمش نزد طعنه بر خشت باد. قدسی (از آنندراج)
خشت ساز. خشت زن. خشت درست کن. (از ناظم الاطباء). قالب دار. (یادداشت مؤلف) : چو قالب بیک مشت گل خشت مال دهان مرا بسته از قیل و قال. وحید (از آنندراج). به آبش چو کف تر کند خشتمال شود خشت و قالب چو بدر و هلال. ملاطغرا (از آنندراج)
خشت ساز. خشت زن. خشت درست کن. (از ناظم الاطباء). قالب دار. (یادداشت مؤلف) : چو قالب بیک مشت گل خشت مال دهان مرا بسته از قیل و قال. وحید (از آنندراج). به آبش چو کف تر کند خشتمال شود خشت و قالب چو بدر و هلال. ملاطغرا (از آنندراج)
غلطی است بمعنی بام و سطح در تداول عوام. بام به معنی سقف یعنی پوشش فوقانی اطاق است نه سطح فوقانی این پوشش بنابراین پشت در معنی بالا و روی بکار رفته است
غلطی است بمعنی بام و سطح در تداول عوام. بام به معنی سقف یعنی پوشش فوقانی اطاق است نه سطح ِ فوقانی این پوشش بنابراین پشت در معنی بالا و روی بکار رفته است
دهی است از دهستان اشکنان بخش گاوبندی شهرستان لار واقع در پنجاه و چهار هزارگزی خاور گاوبندی. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری. آب آن از چاه و باران و محصول آن غلات و خرما و تنباکو و شغل اهالی زراعت و راه فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان اشکنان بخش گاوبندی شهرستان لار واقع در پنجاه و چهار هزارگزی خاور گاوبندی. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری. آب آن از چاه و باران و محصول آن غلات و خرما و تنباکو و شغل اهالی زراعت و راه فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
۱ـ اگر خواب ببینید بر پشت بام خانه ای ایستاده اید، علامت آن است که به سعادتی بی کران دست خواهید یافت. اما اگر احساس کنید از پشت بام سقوط می کنید، نشانه آن است که در زندگی هیچ تکیه گاه محکمی نخواهید داشت. ، ۲ـ اگر خواب ببینید بام خانه ای در حال فروریختن است، علامت آن است که با مصیبتی ناگهانی مواجه خواهید شد. ، ۳ـ اگر خواب ببینید سقف خانه ای را تعمیر می کنید، نشانه آن است که به سرعت بر ثروت شما افزوده خواهد شد. ، ۴ـ خوابیدن بر پشت بام در خواب، علامت آن است که از گزند دشمنان همواره محفوظ خواهید ماند .
۱ـ اگر خواب ببینید بر پشت بام خانه ای ایستاده اید، علامت آن است که به سعادتی بی کران دست خواهید یافت. اما اگر احساس کنید از پشت بام سقوط می کنید، نشانه آن است که در زندگی هیچ تکیه گاه محکمی نخواهید داشت. ، ۲ـ اگر خواب ببینید بام خانه ای در حال فروریختن است، علامت آن است که با مصیبتی ناگهانی مواجه خواهید شد. ، ۳ـ اگر خواب ببینید سقف خانه ای را تعمیر می کنید، نشانه آن است که به سرعت بر ثروت شما افزوده خواهد شد. ، ۴ـ خوابیدن بر پشت بام در خواب، علامت آن است که از گزند دشمنان همواره محفوظ خواهید ماند .